Monday, October 11, 2010

به فریاد پناهجویان ایرانی متحصن در شهر اربیل عراق برسیم

بنا بر اخبار رسیده به دبیرخانه سراسری "دفتر پناهندگی حزب اتحاد کمونیسم کارگری" ، تعدادی از پناهجویان ایرانی در شهر اربیل ، در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در این شهر ، دست به تحصن اعتراضی زده اند. بنا بر گزارشات رسیده، در میان این متحصنین یک زن حامله و شش کودک نیز وجود دارد. برخی از این پناهجویان سالهاست که در انتظار پاسخ سازمان ملل به درخواست پناهندگیشان و انتقال به کشور امن سوم هستند. متاسفانه یکی از این متحصنین بنام محمد قمری طبسی ، مدت بیست روز است که دست به اعتصاب غذا زده است و وضعیت عمومی ایشان بسیار بد گزارش شده است. این پناهجویان در بد ترین شرایط و بی حقوقی مطلق بسر میبرند ، سازمان ملل متحد از مردمی که ساکن محل تحصن هستند درخواست کرده که به این پناهجویان آب یا مواد غذائی و پزشکی نرسانند ، بنا بر گزارشات رسیده ، این پناهجویان ، با توجه به منطقه ای که دفتر سازمان ملل در آن واقع گشته ، دچار مشکلات جدی در رساندن آب و غذا هستند.

در طول مدت بیست روز گذشته ، سازمان ملل ، مذاکره ای با این پناهجویان داشته و "چارلس لینخ" ، از مسئولین این سازمان به نمایندگان متحصنین گفته : " همین که شما را به ایران برنمیگردانیم ، باید شما را خیلی خوشحال کند"!! بی حقوقی ، فقر ، عدم وجود امکانات بهداشتی ، سرگردانی پناهجویان و ده ها معضل دیگر ، در کنار بی تفاوتی مطلق سازمان ملل ، شرایط به شدت اسفباری برای پناهجویان به وجود آورده است .

دفتر پناهندگی حزب اتحاد کمونیسم کارگری ، مسئول این وضعیت را "سازمان ملل متحد در امور پناهندگان" میداند ، ما تمام تلاشمان را برای انعکاس وضعیت پناهجویان در اربیل و همچنین مطالبات پناهجویان متحصن در مقابل دفتر سازمان ملل در این شهر ، خواهیم کرد. ما تمامی پناهجویان معترض به این شرایط را فرامیخوانیم تا با حضور در محل تحصن ، از مطالبات آن حمایت کنند.

ما همچنان کلیه سازمانها ، احزاب ، نهادها ، رسانه ها و شخصیتهای مدافع حقوق انسان در کردستان عراق و دیگر نقاط جهان ، به حمایت از این تحصن و اعتراض به سازمان ملل متحد در امور پناهندگان فرا میخوانیم

Monday, September 27, 2010

A Myanmar refugee in Malaysia


من اصالتا از کشور میانمار هستم.
در یک خانواده مسلمان متولد شدم اما 
مسیحیت را به عنوان ایمان خود برگزیده ام. 
از سن ۲۲ سالگی تا کنون که ۲۸ ساله میباشم,
بیش از ۶ سال منتظر کمکی از طرف کمیسیارای عالی پناهندگان سازمان ملل بوده ام. 
هم اکنون ما در یک مکان متروکه بدون آب و برق زندگی میکنیم. زیرا قادر به اجاره ی یک اتاق نیستیم.
زندگی اسفناکی در اینجا دارم. 
بسیار سعی کرده ام تا کاری پیدا کنم اما هیچ کارفرمایی من را با وضیعت پناهندگی استخدام نمیکند.
من و همسرم با گدایی در خیابانها پول بدست می آوریم. 
چاره ای جز این نداریم .
۴ ماه است که باردار میباشم. 
همسر من نیز بسیار تلاش کرده است تا کاری پیدا کند اما او نیز با وضیعت پناهندگی قادر به کار کردن نمیباشد. 
از طرف دیگر پلیس نیز همیشه از ما پول و باج میخواهد تا ما را دستگیر نکند.
من هیچ هوویتی ندارم، حتی در کشور خودم نیز دولت میانمار من را به عنوان تبعه میانمار قبول ندارد. 
آنها به من شناسنامه نمیدهند.
ما هیچ گونه حقوق انسانی، امنیت و آینده ای اینجا نداریم
به عنوان مثال اگر شخصی به ما حمله کند و از ما سرقت کند و ما بخواهیم از او به پلیس شکایت کنیم پلیس ما را بازداشت خواهد کرد نه شخص خاطی.
من فقط یک درخواست از کمیسیارای عالی پناهندگان سازمان ملل دارم که به من و خانواده ام کمک کنند تا یک تبعیت داشته باشیم. 
برای هر کسی حیاتیست که ملیتی داشته باشد. تمام بدبختیهای زندگی من به دلیل نداشتن کشور است

Tuesday, September 21, 2010

سیاست سازمان ملل برای کمک به مردم


خواهش می‌کنم این لینک رو چک کنید                                     United nations

 در اون درد دلها تون رو بنویسید بعد با موس یک بر خارج صفحه و سپس داخل صفحه کلیک کنید

اگر شما هم درد‌ها تون رو نوشته باشید مثل من می‌فهمید که سیاست سازمان ملل برای کمک به ما دقیقا چی‌ هست.


تا آخرین نفس برای آزادی.

Sunday, September 12, 2010

زنجیر افتخار


به اعتقاد من ، ما قربانیان مسائل داخلی‌ ایران باید راه بچه هایی که در اتن هستند رو ادامه بدیم . به آنها یاری برسانیم .
تعداد پناه جویان ایرانی‌ رو به افزایش ، تشکلهای قدرتمندی رو می‌طلبد .
 به واسطه این تعداد روز افزون شرایط  برای حرکت محیاست. هدف به کرسی نشاندن حق حیات است . ما تا پیروزی ادامه میدهیم . شعله آزادی بشر در وجود تمامی‌ پناهجویان هست . ما می‌آوریم روزی را که اشک کودکی نامه‌ا‌ی را خیس نکند . روح بلندی از گرسنگی نشکند . ما مردم رنج کشیده و زجر دیده ایران همه با یک زنجیر به هم متصل شدیم . این زنجیر حیثیت هویّت حقانیت و تمامیت ماست .
به عنوان یک مبارز سیاسی آرزو می‌کنم تمام شما آرزو کنید روزی زیر یک پرچم حقوق بدیهی‌ مان را مستردد کنیم . این تنها زنجیر ، زنجیر افتخار ماست.



نوشته سیاوش رحیمی



برای خواندن متن کامل اینجا کلیک کنید



برای ملحق شدن به ما اینجا کلیک کنید



Friday, September 10, 2010

گلایه‌های یکی‌ از پناهندگان در مالزی از سازمان ملل متحد

با سلام من یک پناهنده سیاسی هستم، ۵ سال در زندانهای رژیم آخوندی اسیر بودم، سال ۸۸ بعد از انتخابات در درگیریها زخمی و شناسایی شدم و به اجبار ترک وطن کردم بعد از ۸ ماه کارت یوان را گرفتم و امیدم این بود که با داشتن کارت کمی‌ از فشار زندگی‌ بر من کم میشود اما آنها فقط یک کارت دادند و به ما هیچ حقوق یا کمک مالی نمی‌شود، زندگی‌ برای بچه‌های پناهنده در اینجا (مالزی) بسیار سخت می‌گذرد چرا که حتا دولت (مالزی) هم با دولت ایران هم پیمان هستند و اینگونه جان ما همیشه در خطر است، حق کار کردن نداریم، جا و مکان به ما نمیدهند، امنیت نداریم، بیمه نیستیم و اگر نیاز به دارو و دکتر داشته باشیم نمیتوانیم به بیمارستان مراجعه کنیم چون هزینه پزشکی در اینجا بسیار بالاست و ..... و....آنها به ما اهمیت نمیدهند. ما نیاز به کمک داریم.

Thursday, September 2, 2010

برنامه امسال روز قدس در مالزی.


وعده ما پشت دریاچه کی‌ ال سی‌ سی‌ ، با علامت‌های سبزرنگ است . ۳ سپتامبر از ساعت ۴ و نیم تا ساعت هفت یعنی‌ غروب آفتاب در دریاچه پشت برج‌های دوقلوی پترنانس با حضور خود با مردم هم میهنمان که در بندها اسیرند هم دردی می‌کنیم .
این همایش آرام و به دور از مسائل حزبی برگزار خواهد شد .

Sunday, August 15, 2010

پایان اعتصاب غذا در آتن


پلیس امنیتی یونان به اعتصاب غذای پناهجویان ایرانی مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان حمله کرد 

پلیس امنیتی یونان در یک اقدام وحشیانه به کمپین اعتصاب کندگان مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان در آتن حمله کرد 
بنا بر گزاش ها نیروهای پلیس امنیتی حمید صادقی و وحید فرش باف را با دست بند و پا بند به مکان نا معلومی برده ند 

...پلیس سه نفر از همراهان کمپین به نام های صادق فراهانی فرج غلامی و رئوف پاک طینت را دستگیر کرده و آنان را به مقابل سفارت جمهوری اسلامی در نزدیکی کمیساریا برده و جیره خواران رژیم اقدام به هوی کردن آنان کرده و با تشویق و دست زدن و هورا کشیدن از نیروهای پلیس یونان تشکر کرده اند 
همچنین خبر ها از آتن حاکی از ان است که نیروهای اسفالیا (( پلیس امنیت یونان )) به درب منزل یانی اعظمی مراجعه کرده و در تعقیب وی میباشند . این پناهنده سیاسی ایرانی که بیشتر گزارش ها از کمپین را منتشر میکرد هم اکنون در مکان نا معلومی پنهان شده است و جان وی در خطر است

Wednesday, August 11, 2010

به یاد جانباختگان دهه 60 و قتل عام شدگان در سال 67

بیش از سی سال است که چرخ مردم خوار جمهوری اسلامی سرمایه داران دمی از حرکت باز نایستاده است. بهترین فرزندان این خاک دوره بدوره و دسته به دسته زیر تیغ جلادان اسلامی به خاک افتاده اند. ماشین کشتار اما هنوز تشنه خون جوانان ما است. جلادان حقیر می پندارند که ما پایان می گیریم .با حیرت وترس، اما می بینند که ما همچون گندمزاران درو می شویم و باز جوانه می زنیم. یاد ها را نمی شود گرفت وزندانی کرد . یادها را نمی شود اعدام کرد و این یادهاست که مثل نسیم جوانه ها را می رویاند.

حالا بعد از کشتارهای فردی وجمعی ، حکومتی ها دو دسته شده اند .هردو زیر عکس صادر کننده فتوای قتلها می نشینند و یکی فرمان به قتل میدهد و دیگری فرمان به فراموشی تا مرگ خود را به تعویق اندازند. با یاد ها هم در افتاده اند . زیرا که یاد ها به فریاد ها ی خیابانی بدل شده اند. رنجهای میلیونها انسان کارگر و زحمتکش می رود تا به این یادها در آمیزد و طومار سرمایه داران را در هم بپیچد. آنها دلهره دارند . ناز پروردگان خوشبخت و سیر و صاحبان مکنت و سرمایه که از شیره جان ما تغذیه می کنند در هراس از همدیگر خود را به آغوش ما می چپانند. برای کسانی که ماه ها بلکه سالهاست حقوق ناکافی خود را هم دریافت نکرده اند دلبری می کنند. زیر عکس امام جلادان می نشینند ودر مدح سالهای سیاه زندگی ما موعظه های تهوع آور اخلاقی و عاطفی می کنند.

نه دیگر ما داریم بیدارتر می شویم. دستمان دارد به همدیگر میرسد ، داریم متشکل می شویم . همین است که شما را ترسانده است. نزد ما جایی ندارید .ما داریم آرام آرام طلوع می کنیم وغروب شما آغاز گشته است . این تصمیم شما بود تا ما از خون طلوع کنیم .

شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران دربیست و دومین سال گرد کشتارشصت و هفت بعنوان همدست توده ها، یاد هزاران جانباخته در راه آزادی را گرامی میدارد . ما برای از میان برداشتن چمهوری اسلامی و لغو مجازاتهای اعدام و شکنجه و برچیدن زندانهای سیاسی تلاش میکنیم. ما از آلترناتیو سوسیالیستی و کارگری در مقابل جمهوری اسلامی دفاع می کنیم.


شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران
استکهلم 
80802010
Mobil: 0701502011

(ايرانيان مقيم خارج پس از تاييد صلاحيت نهاد‌هاي مسئول، اجازه ورود به کشور را دارند) ترجمه

ايرانيان مقيم خارج پس از تاييد صلاحيت نهاد‌هاي مسئول، اجازه ورود به کشور را دارند

به گزارش ایل ما، "محمد شريك ملك زاده" { همش یک نفره } در پاسخ به اين سوال كه آيا تضميني وجود دارد كه اگر ايرانيان مقيم خارج از كشور كه در هنگام خروج از ايران مشكل سياسي داشتند به ايران بيايند مشكلي براي آنها پیش نيايد، پس از آیاتی از قران گفت:

 من دبير كل شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور در رابطه متخصصین ممه شناس ایرانی مقیم خارج كه ممكن است مشكل سياسي داشته باشند و حکم اعدامشان آماده باشد , مي‌گويم كساني كه مي‌خواهند در كشور بصورت علمي و تخصصي اعدام كنند مشكلي براي آنها وجود ندارد اما در عين حال نهادها و سازمان‌هاي ديگري در كشور وجود دارند كه آنها هم بايد وظايف خود را انجام دهند

وی همچنین گفت: اگر ایرانیان در سراسر دنیا دچار مشکل مالی، سیاسی و حقوقی از ناحیه برخی دولت‌های لولو پرور و سوخته  و گروهای قدس هستند ، می‌توانند به ایران باز گردند و دولت به معنی واقعی آن هیچ مانعی برای بازگشت آنها ندارد و به جان منزل اینا

Tuesday, August 10, 2010

لبهای دوخته ی ایرانیان _شانزده روز پس از اعتصاب غذای پناهجویان ایرانی در یونان

تصاویری از اعتصاب غذای شانزده روزه ی پناهجویان ایرانی در یونان ,معترضین در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف معیشت و پناهندگی ,لبهای خود را دوختند این اعتراض که تحت شرایط سکوت رسانه ای برگزار می شود با توجه به وضعیت نابسامان داخلی کشور یونان و میزان اهمیت موضوع , نیاز به پوشش خبری گسترده دارد از اینرو از همه ی ایرانیان تقاضا می کنم به هر شکل ممکن برای حفظ جان هم میهنانمان این خبر را منتشر کنند




آری این جوانان سمبلی از دلیری و راد مردی ایرانی هستند. نوبت ما است که به یاریشان بشتابیم و نگذاریم جوانان دلیرمان بیهوده از بین بروند. من نمیدانم این همه تلویزیون که خود را مخالف مینامند چرا هیچ جنبشی در این مورد از خود نشان نمیدهند پس کجا هستند این همه ایرانی که ادعای مبارزه میکنند آیا همه آنها در این کشورهای به قول معروف دموکراتیک این عرضه را ندارند که صدای چند هم میهن خود را به گوش دنیا برسانند






پناهجویان یونان

آری این جوانان سمبلی از دلیری و راد مردی ایرانی هستند. برگرفته از

http://farda.us

Sunday, August 8, 2010

اعتصاب غذا پناهجویان ایرانی در آتن در مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان

آیا میدانید که پناهجویان ایرانی در آتن در مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان در یونان درست ۳۰۰ متر پایین تر از سفارت جمهوری اسلامی ایران دست به اعتصاب غذا زده اند و در این میان حمید صادقی پناهجوی ۳۵ ساله ایرانی که از سال ۲۰۰۵ در یونان به سر میبرد اقدام به دوختن لبهای خود کرده است . حمید صادقی همراه با وحید فرش باف ۴۶ ساله که از سال ۲۰۰۲ منتظر پاسخ دولت یونان به تقاضای پناهندگی سیاسی است . امروز سیزدهمین روز اعتصاب غذایشان را در حالی با سر میبرند که هیچ منبع پاسخگویی تا کنون با این موضوع برخورد جدی نکرده است . و ماجرا همچنان از طرف رسانه های عمومی یونان مسکوت و بایکوت شده باقی مانده است . تعداد ایرانیان متحصن که برای حمایت از این اقدام معترضانه به جمع اعتصاب کنندگان پیوسته اند هم اکنون به ۲۰ نفر و ۶ چادر خیمه ای میرسد . از آتن خبر میرسد که حال هر دو نفر آنها با هیچ وجه خوب نیست و شنبه گذشته حمید با آمبولانس به بیمارستان منتقل شده و پس از با هوش آمدن دوباره به محل اعتصاب خود بر گشته است . کارمندان و جاسوسان سفارت ایران در ۳۰۰ متری آنها این مناظر را رصد میکنند و در حالت آماده باش کامل قرار دارند .
پناهنده سیاسی ایرانی در یونان بایستی به رسمیت شناخته شود ، این پیام حمید صادقی است که به لبهای دوخته شده و اراده ای مصمم و هنجار شکنانه در این راه قربانی میشود

برای سیزدهمین روز دهان دوختگی حمید صادقی !

. دهان دوخته تو از هزاران دهان باز گویا تر است . خوش به همتت

Thursday, August 5, 2010

اسرائیل در پی آرام کردن اوضاع

یونيفيل چهارشنبه تاييد کرد که سربازان ارتش اسرائيل با همآهنگی نيروهای سازمان ملل برای بريدن آن درخت اقدام کردند. يونيفيل دربيانيه چهارشنبه خود تاکيد کرد که شماری از سربازان ارتش لبنان دستخوش سو تفاهم شده و فکر کرده بودند که اين درخت در خاک لبنان قرار داشته است. در حالی که درخت در خاک اسرائيل بوده .

اسرائيل تاييد می کند که حزب الله در آتشباری روز سه شنبه نقشی نداشته است. اهود باراک وزير دفاع اسرائيل چهارشنبه با مبری دانستن حزب الله در ايفای نقشی طی درگيری خونين سه شنبه گفت که حتی فکر می کند که هيچ کسی در ستاد فرماندهی ارتش لبنان برای چنين رخدادی برنامه ريزی نکرده بود.

اهود باراک برخی اظهارنظرهای کارشناسان و رسانه های اسرائيلی را دراين مورد که اونيفورم پوشان ارتش لبنان درواقع مجری منويات حزب الله بودند، در مورد اين حادثه مشخص رد کرد.

اکنون درلبنان نيز عواملی ضمن نکوهش شديد اسرائيل، تاييد می کنند که نخستين گلوله ها از اسلحه سربازان لبنانی شليک شد. روزنامه الاخبار، که به حزب الله لبنان وابستگی دارد و يک خبرنگار خود اين روزنامه نيز درآتشباری سه شنبه کشته شد، چهارشنبه نوشت که سربازان لبنانی برای بيان جديت خود در مخالفت با اقدام ارتش اسرائيل در بريدن آن درخت، اولين گلوله ها را شليک کردند؛ گلوله هائی که افسر۴۶ ساله احتياط ارتش اسرائيل را که فرمانده واحد اسرائيلی درمحل بود، در جا کشت و يک سروان دوره احتياط ارتش اسرائيل را که اتيوپيايی تبا راست، زخمی کرد و در واکنش اسرائيل نيز سه نظامی لبنانی و خبرنگار الاخبار کشته شدند. که این انداختن توپ در زمین ارتش مرکزی است


حزب‌الله لبنان کاملا مستاصل از واکنش است ، سید حسن نصرالله در سخنانش میگوید "حزب الله نيرويش را در درگيری‌های کوچک هرز نمی کند و خود را برای نبرد بزرگ تر آماده می کند اما هنوز زمان آن نرسيده است." حزب‌الله فهمیده که تنها یک گلوله در سلاحش مانده . همچنین فهمیده که همه هم این را فهمیده اند.


کلام پايانی، درگيری مسلحانه سه شنبه تنها يکی دو روزپس از سفر بی سابقه ملک عبدالله پادشاه عربستان، بشاراسد رئيس جمهوری سوريه و شيخ حمد بن خليفه آل ثانی امير قطر به لبنان رخ داد. همگی آنها برای بيان حمايت از لزوم ثبات لبنان به اين سفر رفتند .
پادشاه عربستان روز 5 ژوئن جاري (2010) در ديدار با مورن اعلام كرد: «دو كشور در جهان هستند كه شايستگي و لياقت موجوديت را ندارند؛ يكي ايران و ديگري اسرائيل

Tuesday, August 3, 2010

جنایت جمهوری اسلامی

خاوران یعنی

سال شصت و هفت شمسی‌ است . یک پاسدار درب خانه میاید و پس از یا قبل از اعلام خبر اعدام شدن دختر خانواده ، چندین سال زندان اوین را می‌گوید من داماد شما هستم.

کسی‌ به خانه شما میاید و پول گلوله‌های را که فرزند شما را کشته از شما می‌گیرد

خاوران یعنی صحبت‌های محسن مخمل باف ، و همچنین مصاحبه‌های بعدی مخملباف تا امروز . خاوران یعنی‌ تکذیب و تقریبا همان هولوکاست موفقیت آمیز .

خاوران یعنی‌ موسوی خبر نداشته . یعنی‌ "ساختن زندان در زندان" و "اختصاص بودجه" . یعنی‌ ۷ سال سرنوشت پنج هزار مخالف که آبهایشان را میگذاشتند تا ته نشین شود و یعنی همان یک وجب روغن روی آب

خصوصا خاوران ارتباط مستقیم دارد با ساختن فضای سبز و پارک در بهشت زهرا. خاوران یعنی‌ خالی‌ کردن تیر آهن.

خاوران یعنی آتشی که در سینه من است ازوقتی‌ چهار سالم بود. خاوران یعنی‌ سرنوشت چپ‌ها و مجاهدین و معترضین و سرنوشت جمهوری اسلامی و سایر مسلمین مشابه

Monday, August 2, 2010

فراخوان مشترک درباره یادمان کشتار سراسری زندانیان سیاسی در ایران

برای اعلام حمایت و همراهی با این فراخوان با آدرس زیر تماس بگیرید:
به یاد جانفشانان و جانباختگان کشتارهای سراسری و برای نجات جان زندانیان دربند

هر سال که می گذرد، بر ابعاد سرکوب، شکنجه، تبهکاری و کشتار رژیم سرمایه­ داری جمهوری اسلامی افزوده می­شود. با سپری شدن بیش از سه دهه، هنوز ابعاد فاجعه کشتار سراسری زندانیان سیاسی دهه شصت به روشنی در تاریخ معاصر ایران ترسیم نشده است. سازمان دهندگان و مجریان این جنایت بزرگ علیه بشریت با ترفندهای مختلف تلاش بر پنهان نگاه داشتن این جنایات داشته و دارند. بخش وسیعی ازدست اندرکاران قتل عام زندانیان سیاسی این دهه هم چنان در ایران فرمانروایی می­کنند. بخشی دیگر تلاش دارند با پاشیدن گرد و غبار بر فجایع هولناک دهه شصت، اذهان را مخدوش کرده و نقش خود را چنان کم رنگ جلوه دهند که گوئی جزئی از قدرت مداران نبوده اند.
در شرایط پر جوش و خروش کنونی که موج ایستادگی و مقاومت زنان و مردان جامعه ایران به کرانه­های تازه­ای گسترش یافته است، سرکوبگران حاکم، تمام تلاش خود را به کار می­گیرند تا مردم مبارز و به ویژه جوانان را از نسل پایدار و پرشوری که بر علیه تمامیت حکومت ایستاده و در مقابل سرکوب عریان و ارتجاع مذهبی سر تعظیم فرود نیاورده، جدا سازند. این نسل، مبارزه ای را پی ریزی کرد که با جنبش بزرگ توده­ای علیه رژیم دیکتاتوری شاه اوج گرفت و با تداوم مبارزه در نظام جمهوری اسلامی و تا دستیابی به عدالت اجتماعی، آزادی و برابری از پای نخواهد نشست.
در مبارزات یک سال اخیر، مردم درد کشیده ما که بیش از یک قرن است برای آزادی­های سیاسی، اجتماعی، قلم، بیان، حق تشکل­های مستقل، حق اعتصاب، اعتراض و به طور کلی یک زندگی انسانی مبارزه کرده اند این بار هم تاوانی گزاف را پرداختند. کشتار خیابانی و دستگیری­ها یاد آور سرکوب­های سال ۶٠ بود. افزون براین، استفاده وسیع از شکنجه تجاوز در زندان­ها به ویژه اردوگاه کهریزک، موج بی­سابقه دیگری از سرکوب و هراس­افکنی را در جامعه به وجود آورد. در این میان سرکوبگران دیروز و "اصلاح طلبان" امروز که با ناباوری با موج فزاینده اعتراضات مردم در خیابان­ها مواجه شدند، برای نجات جمهوری اسلامی و تقسیم قدرت و مهار جنبش همه امکانات و ترفندهای خود را به کار گرفتند تا مانع از ژرف­تر و عمومی­ترشدن مبارزات آزادیخواهانه مردم شوند.
فجایعی که رژیم سرمایه داری-اسلامی و ضدانسانی ایران طی 31 سال حکومت ننگین خود بر علیه بشریت انجام داده و فجایعی را که در سال­های گذشته در زندان­های جمهوری اسلامی رخ داد و هم اکنون نیز در تمامی زندان­های ایران در حال وقوع است، از یادها و حافظه تاریخی و جمعی ما محو نخواهد شد و مردم ایران نسبت به آن بی تفاوت نخواهند ماند. زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنامی که برای سرنگونی رژیم کنونی و دگرگونی تمام روابط و مناسبات آن دست به مبارزه زده­اند، هم چون زندانیان سیاسی دهه 60 و به ویژه جانفشانان تابستان 1367 به امید پیروزی و نیز امیدواری به پی گیری مبارزه­اشان توسط نیروهای انسان دوست و پیشرو، روزها و لحظات زندگی­شان را با مبارزات سخت اما پیگیر در شکنجه گاه­ها و زندان­های رژیم ایران می گذرانند.
همچنان که در اخبار ماه­های گذشته شاهد بودیم، زندانیان سیاسی در وضعيتي بسیار خطرناک به سر می­برند. اعدام، جان بسیاری از آن ها را تهدید می کند و خطر قتل عام زندانیان سیاسی دیگر افزایش پیدا کرده است. برخی از زندانیان سیاسی سال­هاست تحت شرایط سـخت بازجـویی قرار دارند و بدون هـیچ حکمی در زندان به سر می­برند. از مبارزینی که در زندان­های شهرسـتان هسـتند کـمتر خـبری به افکار عـمومی راه می­یابد. دستگیری­های گسترده از مبارزین جنبش كارگری، زنان، دانشجویی، جوانان، معلمین، خلق­ها و ملیت­های سراسر کشورمان با بازتابی اندک در رسانه­های داخلی و بین المللی روبرو است.
زندانیان سیاسی در طول سه دهه گذشته، فریاد خود را به شیوه­های مختلف به گوش مردم ایران و جهانیان رسانده­اند. در این راه، تلاش فعالین سیاسی و مدافعین آزادی زندانیان سیاسی در داخل و خارج از کشور نقش مهمی در این مـبـارزه داشته است. از همین رو، ما امضاکنندگان این فراخوان بر این تصـمـیم هسـتیم که یادمان­های کشتار سراسری زندانیان سیاسی را امسال با هماهنگی و گستردگی بیشتری برگزار کنیم تا در عین بزرگداشت یاد و خاطره جانفشانان و جانباختگان کشتارهای دهه شصت و کشتارهای یک سال اخیر، مبارزه گسترده­تری را برای آزادی زندانیان سیاسی کنونی، متوقف ساختن شكنجه و اعدام زندانیان و جلوگیری از دستگیری مخالفان سیاسی در کشورمان سازمان دهیم.
این یادمان­ها، با کوشایی و یاری همه ما، می­تواند از هم اکنون به کارزاری بر ضد اعدام و سرکوب در ایران تبدیل شود. قتل عام زندانیان سیاسی در دهه شصت و به ویژه قتل عام گسترده تابستان 67 و سرکوب، کشتار و اعدام­های یک سال اخیر ما را به مبارزه­ای بی­امان، پی گیر، گسترده و سراسری برای درهم كوبیدن بساط زندان­های سیاسی و شكنجه و اعدام در سراسر ایران فرا می­خواند. ما به خوبی آگاهیم كه این بساط با موجودیت جمهوری اسلامی پیوند خورده و به جز با سرنگونی آن ممكن نخواهد بود. ما حول خواسته­های زیر همگان را به کارزاری گسترده و سراسری علیه سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام فرا می خوانیم:

1- الغای مجازات اعدام و توقف فوری موج اعدام­ها در ایران
2- ممنوعیت هر گونه شکنجه
3- آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی
4- پیگیری خواست­های خانواده­ها و بازماندگان جانفشانان و جانباختگان، از جمله حفظ گلزار خاوران در تهران و همه محلهایی که در شهرستانهای مختلف ایران برای گورهای دسته جمعی زندانیان سیاسی توسط رژیم جمهوری اسلامی استفاده شده اند؛ به عنوان سند جنایت علیه بشریت و کشتار زندانیان سیاسی در ایران و نیز محاکمه آمران و عاملان این کشتار
5- گسترش تلاش­ها در عرصه بین­المللی برای محکوميت نقض گسترده، مستمر و برنامه­ريزی شده حقوق بشر در ايران و تعيين ناظری ويژه و دائمی برای نظارت بر وضعيت حقوق بشر در ايران از سوی کميسيون حقوق بشر سازمان ملل و عفو بین الملل
6- اعزام هیئت­های بازرسی بین المللی و بی طرف برای بررسی مستقیم وضعیت رندانیان سیاسی ایران در سراسر کشور


زندانی سیاسی آزاد باید گردد
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

برای اعلام حمایت و همراهی با این فراخوان با آدرس زیر تماس بگیرید:

امضاها
امضای شخصیت ها، افراد مستقل،:
افراد:
ستاره عباسی، زری اسپَرَم، عباس مظاهری، مرجان افتخاری، مژده ارسی، همایون ایوانی، محمود خلیلی، سیاوش محمودی، فیروز مستعان، علی دروازه غاری، ناصر پرنیان، بهروز سورن، فرخ قهرمانی، میلا مسافر، سهیلا مسافر، هوشنگ دیناروند، شازی دابوئی، زرین پاکنژاد، داود موزرمی، رویا دیناروند، علی رسولی، داود غفاری، محسن خوشبین، علی پیچگاه، امین حصوری


امضای تشکلهای دمکراتیک شهری و سازمانها و احزاب:
گفتگوهای زندان http://dialogt.org
اتاق اتحاد سوسیالیستها در پالتاک
سایت گزارشگران www.gozareshgar.com
کميته دفاع از زندانيان سياسي ايران - برلن
امضاء ها ادامه دارد....

Saturday, July 31, 2010

فرهنگ آزادی بیان

ما متولدین خاک ایران فرهنگ آزادی بیان نداریم . و اصلا حق هم نداریم که نداشته باشیم چرا که خیلی‌ ادعا داریم که ما همه چیز دار زاده شدیم . شما با تحقیق کوچکی در گوگل و فیسبوک به این نتیجه میرسید که نظرات سیاسی ما انبوه ناسزا گویی و هزل و توهین است . من با تعداد بسیاری از افراد در زندگی‌ کردم که سالیان متمادی در زندان یا شرایط بد بوده اند . هدیه سختی برای آنها رأفت عشق و محبّت بوده . مگر نه اینکه همه ایرانی‌‌ها در خیابان تنه میزنند ؟ اینجا که میزنند . اینجا به  به هیچ ایرانی‌ خانه نمیدهند .
اما فحش و فحش در حقیقت کلمه‌ای است که شما به وسیله آن چیزی را تخریب می‌کنید . سوال من این است که کسانی‌ که دم از تخریب و نابودی میزنند آیا اساسا چیزی برای جای گزین کردن دارن ؟ و اگر فارسی خوب بلد نیستند که چرا حرف میزنند و اگر چند کلاس سواد دارند چرا فحش میدهند . آقایان خوانده اند که دیو چون بیرون رود فرشته در آید ، خیر ، فرشته وقتی‌ بیاید دیو در میره .

پیشنهاد من به کسانی‌ که این مطلب را درک میکنند این است که ادبیات فحش را حداقل از اعتراض مان حذف کنیم . فرهنگ استرس زارع فرهنگ خوبی‌ نیست . تخریب سازنده نیست . کسانی‌ که در حکومت هستند اگر هم عرب پارست و هرچه هستند ایران زده هستند . این ناقص فرهنگ ماست .

Friday, July 30, 2010

قتل عام زندانیان در تابستان 67 توسط خمینی جلاد

 در تابستان 67 من در بند 6 زندان گوهردشت بودم. بعد ازقطع ملاقاتها و خاموشی تلویزیون بندها، 

هیئت مرگ شامل  اسماعيل شوشتری -علی مبشری -مصطفی پورمحمدی -حسينعلی نير ی ـ ابراھيم رئيسی- بوده است.  دونفر از کابینه دولت موسوی (محمد محمدی ری شهری ــ علی فلاحیان ) از دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات نیز در این تصمیم گیری نقش اساسی داشتند،

 آنها با حکم خمینی جلاد، شروع به حلق آویز کردن زندانیان مجاهد نموده و بعد از یک ماه، نیروهای چپ و غیر مذهبی را در سن آنفی تیاتر شاه ساخته زندان گوهردشت، به دار آویحتند

بند ما آخرین بندی بود که به هیئت مرگ فراخوانده شد. ما از در و دیوار خبر مرگ را دریافت می کردیم ولی برای اکثریت افراد بند ما ، که کشتار سال 60 و همه فجایع رژیم اسلامی را با نخست وزیری "آقای موسوی" در این سالها تجربه کرده بود، بازهم نمی توانست فاجعه ای به این عظمت را واقعیت بداند

تریلر بزرگ حمل جنازه ها، که در آن تابستان بعد از بار زدن اجساد شرافت مندترین انسانهای سر زمین مان با عیب فنی روبرو شد و قادر به حرکت نبود موجب شد برای جلو گیری از بوی تعفن، تمام منطقه را سم پاشی کنند و بسیاری از ما که در انتطار مرگ بودیم از لای نرده های زندان شاهد آن بودیم ولی باز هم فکر می کردیم که دارند برای جبهه جنگ، مانور شیمیائی انجام می دهند

آن تعداد از زندانیان چپ و غیر مذهبی که به دار آویخته نشدند، در بند هشت جمع آوری شدند و همچنان در انتظار مرگ

آنجا بود که فرهاد در کنارم نشسته بود، گفتم : می شنوی شاملو در کنار ماست و 


در نیست 

راه نیست

شب نیست

ماه نیست

نه روز و 


نه آفتاب

ما

بیرون زمان 


ایستاده ایم

با دشنه ی تلخی

در گرده های مان



هیچ کس

با هیچ کس

سخنی نمی گوید

که خاموشی 


به هزار زبان

در سخن است



در مرده گان، خویش

نظر می بندیم

با طرح خنده یی

و نوبت خود را انتظار می کشیم

بی هیچ

خنده یی




شاملو پانزده فروردین هزار سیصدپنجاه یک




توسط رفیق قاسم 

وعده ما 1400 سال بعد


هزار و چهار صد سال پیش در چنین روزی عده ای از ایرانیان عزیز در مقابل اعراب نجنگیدند . آیا با توجه به آن مطلب اکنون تاریخ تکرار میشود ؟ .یعنی‌ مردمان ما همین مردمان بوده اند ؟ یعنی‌ این نقطه نظر ما را دوباره در همان در باطل سابق نمیاندازد ؟ کدام حزب سیاسی ایرانی‌ جرأت دارد که به این شکل خودکشی‌ سیاسی بکند ؟ این گروه به تازگی اسم خود را از یک همه پرسی‌ به این نامه شنیع تغییر داده .
از شما خواهشمندم اگر به فیسبوک دسترسی‌ دارید این صفحه را گزارش کنید بصورت hate speech . من منکر این نیستم که در میان هموطنان ما حیوانات درنده نیستند و همین سازندگان این صفحه را برای شما مثل میگیرم . ولی‌ اعتقاد دارم کسانی‌ که از میان این درندگان گوهر انسانی خود را حفظ کردند که جملگی هم در مخالفان حکومت استبدادی هستند قویترین بردار‌های مثبت این جهان را تشکیل میدهند با اینکه اکثرا گمنامند





آیا۱۴۰۰ سال دیگه ایرانی‌‌ها باز هم منتظر این هستند که یک نفر بیاید و تمدنشون را از دست کسانی‌ که ۱۴۰۰ سال قبل فتحش کردن نجات بده. آی‌ که ما زحمت کشیم. آی‌ که ما فکر می‌کنیم . آی‌ که ما منسجم فکر نمی‌کنیم و می‌کنیم. سلمان فارسی میزرمید : کردید و نکردید . آی‌




متن در لینک زیر واقع شده



حتی اگر با حمله اتمی به اسراییل این کشور محو شود ایران هم در تلافی با بمب  اتمی متقابل محو خواهد شد پس بهتر است با نابودی تاسیسات بمب سازی احمدی نژاد جلوی وی گرفته شود سر مار در تهران است و باید این رژیم خطرناک آخرالزمانی را نابود کرد ,احمدی نژاد سعی دارد زمان بخرد تا با بمب اتمی خود روی اسراییل زمینه ظهور را فراهم کند , و با بمب گذاری در عراق سعی داد آمریکا را از عراق دوم بترساند غافل از اینکه وضع عراق ساخته و پرداخته جمهوی تروریست پرور و شرور اسلامیست , اسراییل باید به نجات ایرانیان بیاید و تاسیسات بمب سازی احمدی نژاد را بمباران کند و آمریکا بکمک بیاید تا این رژیم هیتلری و جهنمی برای همیشه از بین برود و ایران سکولار و دمکراتیک تشکیل شود .
احمدی نژاد واقعا در فکر نابودی اسراییل با بمب اتم است و حتی میداند که در تلافی ایران هم نابود میشود ولی معتقد است همه شهید شده و به بهشت رفته و امام زمان هم ظهور میکند , خطر بسیار جدی و افکار خطرناک او توجه و مقابله فوری و حتی آنی را میطلبد هر چند باورکردنی نیست ولی باور کنید .فاجعه ای در راه است حمله نظامی لازمست.سقوط رژیم معلوم نیست کی انجام بشه و خطر این هست که رژیم به بمب اتمی دست پیدا کنه و با کاربرد اون علیه اسراییل ایران رو بکلی نابود کنه و بقول خودش شربت شهادت رو به همه ایرانیها بخورونه چون آمریکا و اسرایل هم تلافی خواهند کرد پس بهتره تاسیسات بمباران و رژیم سقوط کنه که هم برای ایرانیها خوبه و هم برای دنیا .خطر برنامه موشکی و هسته ای ایران در اعتقاد و ایدولوژی آخر زمانیست.
فرق رژیم ایران با سایر دیکتاتوریهای کمونیستی و فاشیستی اینستکه کمونیستها و نازیها خواستار دنیای جدیدی با نظم نوین بودند ولی حکومت ایران خواستار شهادت و مرگ و دنیای بعد از مرگ نه تنها برای خود بلکه برای دیگران هم هست !!بمباران تاسیسات هسته ای و درگیری رژیم با قوای قدرتمند خارجی چنان سهمگین است که اساس رژیم و در نتیجه قدرت نظامی رژیم درسرکوب مردم را نابود میکند و مردم مراکز قدرت رژیم را بسادگی تصرف کرده و جمهوری اسلامی را ساقط میکنند پس حمله نظامی در راستای منافع و اهداف ملت ایران خواهد بوددر کمال احترام ضمن مخالفت با نظر مخالفین حمله به تاسیسات بمب سازی احمدی نژاد نظر من اینست که ایشان عمدا افکار آخرالزمانی احمدی نژاد را نادیده میگیرند آیا اگر جای مردم اسراییل بودند هم میتوانستند اینقدر خونسرد باشند و بگویند انشاله گربست ؟!
و هیچ حمله ای نکنند و به تحریمهای بی اثر دلخوش کنند که تا بحال هیچ اثری در توقف بمب سازی احمدی نژاد نداشته است ؟
اگر جهان آزاد به رژیم هایی همانند رژیم دینی ایران اجازه دستیابی به بمب اتم را بدهد، این به منزله خودکشی تمام جهان و فرو بردن تمام انسان ها به کام مرگ است.رژیم اسلامی تاکنون بحرانهای زیادی در منطقه وجهان افریده است: دخالت درعراق، افغانستان، لبنان و تازه گیها یمن، بمب گذاری در تمام جهان علیه مراکزمختلف. تمام این تشنج افرینیها بدون دراختیارداشتن بمب اتمی بوده است. جامعه جهانی با تشنجهای مهیبی روبرو خواهد شد، اگر اخوندها به بمب اتمی دست بیابند. نهادهای بین المللی مسئول باید راه حلی بیابند. درغیر اینصورت دنیا با بحرانهای دائمی دست به گریبان خواهد شد.بمباران تاسیسات بمب اتم سازی ایران بهترین و تنها راه است . و باعث ثبات میشود نه بی ثباتی , اتفاقا همراه با سر نگونی رژیم منطقه آرام خواهد شد و از شر سپاه پاسداران راحت خواهد شد .

فرخ نگهدار رفیق ناباب

This is an interview on Facebook comments


آقایان خوشحالن یه سری از این که قراره کشور‌های دیگه بریزن مملکتشون رو له کنن شاید عقده بچگیشون خالی‌ بشه . یه عده هم دارن سه نقطه و خلاصه . واقعا جالبه .


آقای رامبد خان متنی نوشته که برای من جالب بود و آقای رئیس فدأییان خلق اکثریت رو ترکونده .

افاضات آق رامبد در Facebook



یک مصاحبه مانندی درست کردیم با ایشون از این قرار :

ماشالا از کمبود بره رنج میبریم همه گرگن


در یک جنایت حقوقی، همیشه یک نفر مجرم و یک نفر قربانی است و کار رسیدگی دادگاه بر روی چنین پرونده ای بر اساس یک ضابطه انجام می شود. اما در جنایت های مذهبی و سیاسی، بجز قربانی و مجرم، یک گروه و دسته و اشخاصی هستند، که این جنایت را توجیه، و یا قربانی را برای سر بریدن موعظه می کنند....
جنایت این عده، سهمگین تر از خود دجال و دژخیم است..... برای اینکه یک گروه و یا جامعه و ملتی را می فریبند در حالی که اگر به جلاد شمشیر بدهند، یکی یکی باید گردن بزند....
هر کسی که در زیبا سازی اسلام، شستشو و تطهیر خرافه پرستی و دین و باور تازیان بکوشد، آن شخص ایرانی نیست و تازی وش و خیانتکار است





سوال اینه که اولا شما که این نامه را مینویسی با توجه به این که فقط برای دوستانت شناخته شده هستی‌ چرا اسمت رو مثل من واقعی‌ ننوشتی ؟ و یا اینکه منابع و ماخذ معتبری را که بر آنها استنآد میکنی‌ بیان نکردی ؟


عزیزجان: من اسمم رامبد پارسی است
در ضمن چه استنادی. اون بالا نوشته روزنامه کار شماره 0000 یا مجله فلان شماره... برو آرشیو فدایی را پیدا کن و... اگه نادرست بود.. بیا همینجا بنویس...
در ضمن دوست ندارم بحث دوطرفه بکنم... شما، مطلبی داری که نقد نوشته بلاست و یا مدرکی داری که خلاف اینه، لطفا برای آگاهی دیگر خوانندگان بنویس



مطمئنم که شما هم اعتقاد دارید که بحث دو طرف موجب پیشرفت میشود . بحث من این است که آیا اکثر رهبران سیاسی این شکل برخورد را ندارند ؟


هر که داره. خائنه... ما رهبری نمی بینم... یک رهبر صادق میهن پرست غیر وابسته و استوار و قائم به فلسفه و راهکارخودش.....
از چپ چپ تا راست راست؛ همه سر و ته یک کرباسن



چرا پیش وند ننگین اکثریت رو در این نامه به کار نبردید . آدم عامی فکر می‌کنه که سازمان فداییان و کل فداییان خود فرخ جان هستند


توجه شما را به این لینک جلب می‌کنم




اخراج فرخ نگهدار



فرخو , الله نگهدار , سنَ قوربان چخارت پیلیز و شو خوش