این گزارش مربوط به نوامبر سال ۲۰۰۹ میباشد ، با توجه به اولتیماتوم ۶ ماهه دولت مالزی برای کارگارن غیر قانونی که در تاریخ دهم ژانویه سال میلادی آتی به پایان میرسد لازم دیدم این گزارش را ترجمه و به اطلاع ایرانیان برسانم ، همینک هموطنان ما نیز در این کمپها حضور دارند و قربانی این اعمال قرار هستند و لازم به ذکر است انتظار میرود برخوردهای این چنینی که در ۶ ماه اخیر کاهش داشته در ماه ژانویه آتی به صورت گسترده توسط دولت اجرا شود . پس از پناهندگان میخواهم که جویای احوال هم بوده و کپی مدارک خود را همراه داشته باشند و در صورت بروز چنین مسائلی حتما کمیساریای عالی پناهندگان را در جریان بگذارند
ایدن هرتلی از شواهد تکان دهندهای پرده برداری میکند که نشان میدهد ، پناهندگان در مالزی توسط افسرهای اداره مهاجرت مالزی به قاچاقچیان انسان در کشور تایلند فروخته میشوند . پناهنده گان ادعا میکنند که مورد بی توجهی قرار گرفته و به کار آنها رسیدگی نمیشود ، شواهد نشان میدهد که به صورت بسیار فجیع مورده شکنجه قرار میگیرند و در معرض زندانهای طولانی مدت و بیدلیل قرار دارند ، برای بسیاری از آنها کمپهای مهاجرت تنها نقطه آغازی است به سوی قاچاقچیان انسان در تایلند .
مردان و زنان و کودکان به عنوان برده به قاچاقچیان فروخته میشوند
دولت مالزی هیچ اهمیتی به حقوق پناهندگی و پناهجوی نمیدهد ، همچنین این کشور از امضای کنواسیونهای بینالمللی سرباز میزند . تنها حرکات یک جانبه حکومت نگران کننده نیست . در این گزارش , گزارشگر در یکی از حملات شبانه به همراه تیم داوطلبان شرکت میکند و آنجا شاهد نفرت و برخورد نژادی مردم داوطلب حاضر در تیم هستیم
یک وکیل که در خدمت مهاجرین غیر قانونی و پناهندگان است ، خاطرنشان میکند که اقبال عمومی بر علیه اقدامات شدید حکومت در قبل خارجیان غیر قانونی وجود ندارد . رنوکا میگوید کسانی که مدارک قانونی با خودشان حمل نمیکنند شش ضربه شلاق رووتن میخورند که زخمهایش بر بدن شخص تا آخر عمر میماند .
خارج از کوالالامپور بسیاری از پناهندگان از ترس در جنگلها زندگی میکنند تا از دسترس مأموران دور باشند . این مردم بخشی از ۲ میلیون کارگر غیر قانونی مالزی را تشکیل میدهند که کارهایی را انجام میدهند که مالسیاییها تمایلی برای انجام آن ندارند . یکی از آنها ادعا میکند که به برده دارن تایلندی فروخته شده ولی خوشبختانه دوستانی داشته که توانسته اند باج را بپردازند ، و ادعا میکند بسیاری دیگر به صورت برده فروخته شده و دیگر باز نگشته اند .
رحیمه از اشخاصی است که از دست برده داران گریخته است ، رحیمه به همراه فرزندان کوچکش داستان چگونگی دستگیریش را و چگونگی فروخته شدن او و کودکانش را به مافیای تایلندی توضیح میدهد . بغض در گلوی او وقتی میشکند که میگوید وقتی پسر کوچکش گریه میکرده اعضای باند بچه را خفه کردهاند . میگوید او و کودکانش به قاچاقچیان فروخته شدهاند و شش ماه در یک کارخانه کار میکرده اند تا موفق به فرار شده اند .
در جائی دیگر ابو بشیر توضیح میدهد که همسرش و ۲ کودکش که دارای کارت پناهندگی بودهاند توسط مهاجرت مالزی دستگیر شده و به خلافکاران تایلندی فروخته شدهاند ، این اتفاق در تاریخ ژولای دو هزار و نه افتاده است ، زن ابو در آخرین تماس تلفنی به ابو گفته است که در صورتی که باج را نپردازد این آخرین تماس تلفنی او خواهد بود ، و این آخرین تماس بود چرا که ابو توانائی پرداخت ده هزار رینگیت را نداشته ( حدود ۳ هزار دلار )ا
لازم به ذکر است که سازمان ملل در مالزی هیچ کمکی به پناهندگان جهت گذاران زندگی نمیکند ، و پناهندگان ناچارند در بازار سیاه برای بقای خود کار کنند .